طرح فیلمنامه "لیلی ام را بردند"

طرح فیلمنامه "لیلی ام را بردند"

لیلی ام را بردند

طرح ذیل برگرفته از داستان  لیلی ام  را بردند  است که دوسال  پس از جنگ را حکایت می کند .

داستان در روستای چنانه نرسیده به فکه و موضوع اصلی  یعنی لوکیشن اتفاقات در دشت فکه اتفاق می افتد .

نوجوانی به نام عباس به همراه مادرش به روستایشان (چنانه ) برمی گردند تا زندگیشان را از سر گیرند . پدر عباس در جنگ مجروح شده و برای مداوا و  پروتز پای مصنوعی در  دزفول است .

عباس چند روزی گوسفند هایشان را به سمت فکه می برد  بین سنگرها علف سبز شده و محل خوبی برای چرای گوسفندان است همچنین سر کشی به سنگر های نیمه ویران جنگ هم سر گرمی خوبی برای عباس است . بازی با قطعات جنگی و ادای سربازان جنگ را در آوردن از کارهای روزانه اوست . از خاکریز سنگرها که به پایین سرازیر می شوی دشتی نیمه هموار . درخت کناری در دشت و تپه ای کوچک سمت چپ درخت . محلی است که استراحتگاه و محل نماز خواندن همه روز این نوجوان است .

روزی عباس در حالیکه با کوزه آبش آماده وضو گرفتن است صدای اذانی می شنود دنبال صاحب صدا می گردد ولی کسی را نمی یابد . صدا از سمت تپه شنیده می شود  طنین زیبای صدا او را به سمت تپه می کشاند ولی در آنجا هم کسی نیست وقتی خوب دقت می کند متوجه می شود که صدا از درون تپه به گوشش می رسد دراز می کشد گوشش را به زمین می چسباند و صدا در اعماق جانش نفوذ می کند بعد بلند می شود روی تپه قامت می بندد و نمازش را می خواند .

چند روزی به همین منوال می گذرد و عباس به کسی چیزی نمی گوید

او علاقه شدیدی به این صدا پیدا می کند . غروب یکی از روزها که او دیر تر از وقت معمول به خانه برگشته گوسفندانش را به جاده آسفا لت هدایت می کند که به روستا برگردد ولی با تعجب می بیند که از تپه صدای قرآن خواندن کسی بلند است هوا رو به تاریکی می رود و او از تپه فاصله دارد وقتی بر می گردد تا تپه را مشاهده کتد آقایی را می بیند که با  لباس سفید و هاله ای از نور به همراه چراغی به سمت تپه نزدیک می شود عباس گوسفندان را رها می کند و به سمت او می رود ولی با نزدیک شدن عباس اثری از آقایی که به تپه نزدیک می شد دیده نمی شود او کمی می ترسد با عجله گوسفندانش را به آبادی بر می گرداند در حالیکه مدرسه اش دیر شده بدون توجه به سوال های مادرش به طرف مدرسه می رود چون دیر به مدرسه میرسد معلم از او توضیح می خواهد و او جواب نمی دهد. آنشب معلم در قسمتی از درسش عشق و علاقه قیس ابن عامر (مجنون )رابه لیلی  برای بچه ها شرح می دهد.

همان شب عباس خواب می بیند که دشت فکه را طوفان به هم ریخته و چند تپه از رملهای بیابان به شکل تپه ای که عباس به آن علاقه پیدا کرده بوجود آمده او بین تپه ها می گردد و نمی تواند تپه اصلی را پیدا کند طوفان شدید می شود گوسفندان عباس هر کدام به سمتی فرار می کنند و او به دنبال گوسفندانش می دود او از گردو غباری که به وسیله طوفان بوجود آمده به سختی عبور می کند به گوسفندانش که هر کدام در گوشه های از بیابان ذبح شده اند برخورد می کند او با وحشت از خواب می پرد و مادرش را بالای سرش مشاهده می کند .

فردای همان روز گوسفندان را به طرف فکه می برد ولی امروز حسابی بی حوصله است خودش هم علت بی حوصلگیش را نمی داند . آفتاب که به وسط آسمان می رسد کوزه آبش را از سایه کنار بر می دارد و آماده وضو گرفتن می شود دو خودروی سفید و خاکی رنگ از جاده آسفالت به سنگرها نزدیک می شوند عباس که تا به حال کسی را ندیده که به این منطقه بیاید به سمت  خودروها می رود  آنها کنار سنگرها می ایستند سرنشین ماشینها پیاده میشوند و به طرف سنگرها می آیند پیرمردی در جلو و بقیه پشت سرش. عباس با آنها آشنا می شود و می فهمد که آنها گروه تفحص شهدا هستند تپه ای را که او اسمش را تپه لیلی گذاشته است به آنها نشان می دهد و به پیر مردی که بقیه حاجی صدایش می زنندجریان شنیدن اذان و قرآن و وجود آقایی با چراغ را می گوید گروه تفحص تپه لیلی را جستجو می کنند و از درون تپه جنازه ای بیرون می آید که انگار به تازه گی شهید شده است و با گذشت زمان تجزیه نگردیده وقتی می خواهند جنازه شهید را ببرند عباس بیقراری می کند و با گریه به آنها می گوید : اگر می دانستم شما برای بردن این لیلی حقیقی آمده اید هیچوقت جایش را عنوان نمی کردم . همه برای این شهید گریه می کنند و عباس به دنبال محمل او که آمبولانسی سفید است زاری می کند آنها می روند و عباس که یارش را از دست داده با ناراحتی گله اش را جمع می کند که به روستا برگردد او با خود می گوید آن آقایی که شبها می آید اگر بداند که من جای این شهید را لو داده ام لابد او هم عصبانی می شود .

در پایان وقتی عباس بر می گردد تا با تپه وداع کند همان آقا را می بیند که به تپه نزدیک می شود  عباس به طرف تپه می رود به پایین تپه که می رسد می ایستد  او می ترسد که اگر قدمی دیگر نزدیک شود آقا از نظرش پنهان شود همان جا می ایستد و آقا را نظاره می کند .

 

هرگونه برداشت منوط به کسب اجازه نویسنده است.

 

       التماس دعا احمد یوسفی

۳ ۰ ۱ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۱)

بسیار زیبا 


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارتش دلاور ایران

فراخوان اولین جشنواره فضای مجازی ارتش جمهوری اسلامی ایران
فراخوان اولین جشنواره فضای مجازی ارتش جمهوری اسلامی ایران
به منظور ارتقا کیفی و کمی فعالیت‌های جهادی و فرهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران در حوزه فضای مجازی، و تقویت و استعدادیابی نیروهای علاقه‌مند و فعال در این حوزه، اولین جشنواره تولیدات فضای مجازی"جهت" (جهاد همگانی تبیین) برگزار می گردد.
این جشنواره ویژه تولیدات و فعالان فضای مجازی با محورها و موضوعات زیر تعریف گردیده است:
ارتش و امامین انقلاب
ارتش و معنویت
ارتش، دفاع مقدس و فرهنگ شهادت‌طلبی
ارتش، اقتدار و امیدآفرینی
ارتش و حفظ تمامیت ارضی
ارتش و مقابله با تروریسم
ارتش و مردم‌یاری
سرمایه اجتماعی ارتش
ارتش و مهارت‌افزایی
ارتش، خانواده و سبک زندگی ایرانی-اسلامی
این رویداد برای نخستین بار در پاییز 1402 و در 5 بخش اصلی به شرح زیر پیش‌بینی و برنامه‌ریزی گردیده، و پذیرای کلیه متقاضیان واجد شرایط اعم از پرسنل پایور و اعضای خانواده ایشان، روحانیون شاغل در ارتش، پرسنل وظیفه و کلیه علاقمندان به ارتش می باشد:
الف) مدیریت و راهبری فعال رسانه (شامل صفحات و گروه‌ها در شبکه‌های اجتماعی)
ب) تولید محتوا در فضای مجازی (محتوای ویدئویی، تصویری، صوتی و متنی )
ج) شبکه‌سازی و کنش‌گری در فضای مجازی
د) ساخت نرم‌افزارها و بازی‌های موبایلی
کلیه متقاضیان می توانند جهت شرکت در بخش‌های رقابتی جشنواره از طریق لینک اینترنتی ثبت نام جشنواره جهت اقدام نمایند.
اطلاعیه‌های بعدی این جشنواره را می‌توانید از طریق پایگاه اطلاع‌رسانی ارتش (aja.ir) و صفحات جشنواره جهت در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آخرین مهلت ارسال آثار تا پایان آبان ماه 1402 می‌باشد.
لینک فرم ثبت نام جشنواره تولیدات فضای مجازی :

https://survey.porsline.ir/s/K923tS8f

آخرین مطلب
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی