شهید گرانقدر امیر سرتیپ احمد تنه کار
از همقطاران ما در گروه 411 پادگان مهندسی بروجرد بودند . حدود دو ماه من با ایشان در یک یگان خدمتی (گروهان دوم گردان 436 مهندس رزمی بروجرد ) مشغول انجام وظیفه بودم . در این مدت درس های زیادی از این شهید بزرگوار برایم به یادگار باقی ماند .
ایشان افسری متدین ، لایق ، عاشق ولایت و دشمن سرسخت ضد انقلاب بود . همیشه صحبت از درگیری های ایشان با گروهک منافقین و خانه های تیمی ضد انقلاب در بروجرد بر سر زبانها بود
احمد از صوت زیبایی در قرائت قرآن برخوردار بود .صدای زیبایش در مراسم صبحگاه گردان، آرامش بخش و تاثیر گذار بود . نکات زیبایی که در مراسم صبحگاه بیان می کرد نشان از تعهد و وفاداری یک افسر انقلابی و جان بر کف ارتش جمهوری اسلامی ایران را به نمایش می گذاشت
در سال 1360 که اوج فعالیت گروهک های ضد انقلاب در ایران بود کار ایشان علاوه بر وظایف مهم نظامی که بر عهده داشت شناساندن احزاب و گروه هایی بود که بر علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه می کردند . چون ایشان از علم بالایی هم برخوردار بودند به همین سبب عقیدتی سیاسی پادگان بروجرد که آن زمان با نام سیاسی ایدئولوژیک فعالیت می کرد ایشان را جذب یگان خود کرده و در کارهای قرآنی و سیاسی از ایشان بهره می بردند.
احمد چند بار توسط گروهای مخالف نظام بوسیله پیغام و نامه مورد تهدید قرارگرفته بود ولی هیچ وقت دست از رسالتش نکشید و در مقابل آنان کوتاه نیامد
روز هفتم مهرماه سال 1360 ساعت کاری پادگان که به پایان رسید نماز جماعت را در مسجد الشهدای پادگان مهندسی خواندیم و پرسنل سوار اتوبوس هاشدند . شهید تنه کار هم سوار شد تا همچون روزهای دیگر نیمی از روز را در شهر با بسیج و سپاه برای امنیت انقلاب و شهر همکاری نماید سازمان مجاهدین خلق همان منافقین خلق که احمد را سد بزرگی در راه اهداف پلید خود می دیدند دو نفر از افراد مسلح خود را درخیابان سعدی ، کوچه ذکاوت ، محل زندگی این شهید بزرگوار به کمین نشانده بود تا پس از پیاده شدن ایشان و ورودش به کوچه ، او را به شهادت برسانند
نقشه آنها برای ترور این افسر عزیز عملی شد و احمد از ناحیه سر و گردن مورد اصابت تیر رسوایان همیشه ی تاریخ قرار گرفت و شهد شیرین شهادت را سر کشید . روحش شاد و راهش پر رهرو باد
دیدگاهها (۴)
ناشناس
۱۷ آبان ۰۲ ، ۰۳:۰۹
روح این شهید بزرگوار ارتش جمهوری اسلامی ایران شاد و راهش پر رهرو باد
مجید حسینی
۱۷ آبان ۰۲ ، ۰۳:۲۲
این شهید عزیز از هم محله ایی های ماست . کوچه ذکاوت . ایشون خیلی انقلابی و مرد بود روحش شاد
شهرزاد ...
۱۹ آبان ۰۲ ، ۰۲:۵۸
اینک که شهر شعله ور بی خیالی است
جای برادران غیورم چه خالی است
جای برادران غیوری که بعدشان
این شهر در محاصره خشک سالی است
بی ادعا ز خویش گذشتند و پل شدند
رد عبور صاعقه شان این حوالی است
من حرف می زنم و دلم شعر می شود
در واژه های من هیجان لالی است
طاعون گرفته ایم و کسی حس نمی کند
تا آنکه زنده بودنمان احتمالی است
آلوده است کوچه، خیابان به زندگی
چیزی که هست و نیست حالی به حالی است
بر من چه سخت می گذرد این غروب ها
جای برادران غیورم چه خالی است.
ناشناس
۱۹ آبان ۰۲ ، ۰۳:۰۴
کوله بارى پر ز مهر انبیا دارد شهید
سینهاى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید